Monday, March 31, 2008

وقتی یه دوجنس گرا ازدواج کنه

من عموما آدم سرحالی هستم و اگر به پست های قدیمیم هم مراجعه کنید خواهید دید که از ایکه دوجنسگرا هستم احساس ناراحتی نمی کنم و همواره لذت بردم.اما یه چیز منو دو سه روزه که کلافه کرده .حدود 6 -7 ماهه من با یکی ازهمکارام(فرانکلین) که حدودا 10 سال هم از من بزرگتره ارتباط نزدیکی دارم .منظور از ارتباط نزدیک اینه که تقریبا بیشتر آخر هفته ها رو یا من و دوست دخترم مهمان اونها هستیم و یا اون و خانوادش مهمان ما.یه پسر 12-13 ساله داره و یه دختر 6-7 ساله .فرانک شخصیت جالبی داره و معمولا وقتی بچه هاش با ما نیستند در همه موردی حرف می زنه.هفته قبل ما خونه اونها بودیم و تلوزیون سریال “دسپرت هاس وایو”رو پخش می کرد و توش یه زوج همجنسگراهم بودن.این باعث شروع یه بحث شد و من گفتم که بنظر من همه افراد دوجنسگرا هستند بعضی بیشتر تمایل به جنس مخالف دارند و بعضی به موافق و این احساس ممکنه در طول زندگی کم و زیاد بشه.همسر فرانک پرسید پس ما باید ما یه روز منتظر باشیم که شما رو گی ببینیم و همه خندیدیم.

عصر جمعه وقتی از محل کار خارج شدیم فرانک ازمن خواست که به خانه ما بیاد ومنم قبول کردم،من مشغول چای درست کردن بوده(ما همه جا باید عادت ایرانی بودن خودمونو نشون بدیم)که فرانکلین منو از پشت بغل کرد.دیگه شاخ در اومده بود.گفت چایی نمی خواد و فقط می خواد با هام صحبت کنه،منم جا خورده بودم اما سرم درد می کرد واسه این جور صحبتها.خلاصه مطلب این بود که فرانکلین ما دوجنس گرا هستش واونم بیشتر ازجنس گی و به اجبار خوانده و همینطور از روی علاقه به همسرش ازدواج کرده ولی همیشه دلش می خواسته که مجرد باشه و با یه مرد زندگی کنه و حالا هم دلش می خواد که با یه مرد قابل اطمینان و احتمالا از خاور میانه بخوابه و بیشتر هم دوست داره که بات باشه.راستش یه چیز همیشه تو زندگی من وجود داشته و اون وارد نشدن به زندگی فردیه که متاهل (چه زن و یا چه مرد) و فرانکلین هم یکی از اونهاست.تنها جوابی که من دادم اینه که من گی نیستم.،اما اگر بودم حتما نه نمی گفتم.یکم خندیدیم و خداحافظی کرد و رفت.

دیروز و امروز تعطیل بودم و من همش به این فکر می کردم که اگر روزی ازدواج کنم (زن گرفتن)و بچه داشته باشم.آیا داشتن رابطه با یه مرد دیگه خیانت محسوب نمی شه.اگر نداشته باشم احساسم چی میشه .

با چند نفر ازافراد متاهل به صورت انلاین چت کردم.نظر های مختلفی داشتن .

شاید یه گزینه خوب داشتن یه زن دوجنسگرا هستش

family

اولین وبلاگ دگرباشی که دیدم

رضاعزیز ،بلاگر وبلاگ پسر منو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده که در اون بایستی نام اولین وبلاگ دگرباشی رو که دیدم بگیم و خاطره و واکنشمونو به اون وبلاگ.
اول ممنون رضا جان بخاطر لطفی که به من داشتی و تعریفی که کردی و همینطور به خاطردعوت من به این بازی .تو این چند ساله معمولا هرسال یه بازی وبلاگی بین بچه های وبلاگستان مطرح می شد و امسال هم که قرار دادن عکسهای جواد هستش طبعا واسه ماها زیاد شرکت تو این بازی ممکن نیست.
اما ایده وبلاگ پسر به نظر من که خیلی جالبه ،شاید بهتره بعد از وبلاگهای دگرباشی به تمامی وبلاگستان بستش داد.
راستش چند تا وبلاگ بود که من اون روزا می خوندم که متاسفانه هیچکدومشون دیگه نمی نویسن.اولین وبلاگی که دیدم و تقریبا منم با اولین یا دومین پستش تصمیم به نوشتن کردم وبلاگ ایپسیلون گی بود.که با تم سیاه رنگ خودش و بقول بلاگرش(خاطرات و اعترافات )خودش بروز میشد.سیر وبلاگ برام جالب بود و احساس می کردم که افرادی هستند که زدگی شبیه به من دارن.ایپسیلون گی بعد از 4 ماه دیگه ادامه نداد اما به نظر من تاثیرشو روی خیلیها گذاشت.واسش هرجا که هست آرزوی موفقیت می کنم.
دلم می خواد یه وبلاگ خوب دیگه رو هم بگم که به انگلیسی می نوشت
جدا از مطالب خوبش ،من عاشق لینکهاش بودم ،تقریبا تمام وبلاگهای فارسی رو لینک می داد ،هر روز چکش می کردم ببین وبلاگ جدیدی رو اضافه کرده یا نه
ممنون رضا عزیزاز دعوتت .من منتظر خاطره بقیه دوستان هستم
weblog-sea

AIDS

یه تبلیغ زیبا در مورد ایدز دیدم .دلم نیومد لینکشو اینجا نذارم

َAIDS Add

http://www.lepoison.com/sidaction/

نوروز مبارک

بر ما سالي گذشت، بر زمين گردشي و بر روزگار حکايتي.

اميد آنکه کهنه رفته باشد به نکويي و نو همي آيد به شادماني

. سال نو بر شما مبارک و خجسته باد. روزگارتان سبز noroz87

every sex is fun,safer sex makes sense

دو -سه هفته گذشته با یه گروه فرانسوی در مورد آشنایی دانش جویان با ایدز همکاری می کردم -تجربه خیلی خوبی بود -دلم می خوادیه روزی بتونم تو ایران هم این آگاهی رو بدیم.

من پیشنهاد دادم که anal sex هم به طور اختصاصی یه بخش ازکمپین باشه .چند تا موافق و چند تا مخالف داشتیم -اما وقتی استقبال رو از این بخش در دو روز اول دیدیم در روزهای بعد به من 2 تا دستیار اضافه دادم.

همانطور که می دونین anal sex نیاز به روان کننده(lubricate) داره و خیلی از افراد در حالت خوشبینانش اگر از کاندوم استفاده کنند از روغن و و یا کرم واسه روان کننده استفاده می کنند

ما واسه نشان دادن خطر استفاده از روغن (روان کننده هایی که بر پاییه آب نیستند) روی کاندوم .دو کاندوم رو باد می کردیم و از افرادی که اونجا بدون می خواستیم که یکی رو با روغن و دیگری رو با روان کننده (water base) ماساژ بدهند-فکر می کنید نتیجه چی بود؟

کاندومی که با روغن ماساژ داده شده بود می ترکید و دیگری سالم می ماند..

یک سوال -من این دو هفته فکر می کردم که اگر ما بخواهیم چنین کمپینی در ایران داشته باشیم از چه واژه هایی واسه Penis,anal.vagina

و خیلی واژه های دیگه استفاده کرد که موضوع لوث نشه و هم معنی رو برسونه -لطفا اگر ایده ای دارید حتما در بخش نظر دهی بگذاری

وقتی که دوستان شما ازدواج می کنند…

این فقط یه احساسه -

وقتی 17-18 و یا حتی 24-25 ساله هستید دوستان زیادی دارید(.گی یا دگر جنسگرا )شاید هم با بعضی از دگرجنسگرا ها شون هم یه وقتی یه رابطه هایی هم داشتین-

اما قضیه اونجا فرق می کنه که یه روز بینین همه دوستانتون (حتی اونهایی که گی بودن) ازدواج کردن!!!!

هرچند که من از زندگی که دارم راضی هستم و قصد ازدواج هم حالا حالا ها ندارم.اما واقعا واسم جالبه که احساس اون دوستامو بدونم.

مثلا امشب رفته بودم بیرون شام بخورم یکی از دوستای دوران دانشگاهمو دیدم با همسرش(که اونم تو دانشگاهمون یود) و دوختر کوچولوش .ما قبلا یه مدتی با هم بودن.خوب شما چه انتظاری دارید.حداقل یه سلام و احوال پرسی عادی.

اما دوست شما شاید می ترسه گذشتش آشکار بشه….شایدم از فکر کردن بهش احساس شرم می کنه……….نمی دونم….