Sunday, July 25, 2004

آروين يا انجل -قسمت دوم

آروین پسری با صورت گرد چشمان سیاه و موهای مشکی براق قدی هم قد خودم (حدود 183 و وزنی شبیه من 85-90 بود) فوق العاده جداب بود و کت و شلوار مشکی زیبایی به تن داشت بسیار خندان بود و از لحظه اول شوخی رو شروع کرد ،آروم آروم حس می کردم به همون اندازه که از انجل خوشم می یاد به همون اندازه و یا شاید بیشتر از آروین خوشم می یاد ،نمودم اما احساس می کردم اونم احساسی شبیه به من داره عروسی رو به پایان بود و من و انجل با هم ،آروین و دختر زیبای دیگری نیز با هم مشغول رقص بودند ،آرش هم که اصلا معلوم نبود کجاست ،با اینکه از رقصیدن باانجل لذت می بردم اما تمایل داشتم مجلس تموم بشه حس خاصی داشتم ،بالاخره عروسی تمام شد و زمان خداحافظی فرا رسید،استاد پیشنهاد کرد که من ، آرش ، انجل ،آروین و پریا دوست دختر آروین با ماشین اروین بریم و استاد و همسرش هم با ماشین خودشان  بروند من هم بدون اصرار پذیرفتم ،اما آروین اصرار داشت که انجل با استاد برود و می گفت که می خواهد با پریا بگردند ،من هم حسابی حالم گرفته شده بود ،چهار نفری حرکت کردیم و من از انجل خداحافظی کردم ،آرش سر راه پیاده شد . من ،آروین و پریا به سمت خانه ما حرکت کردیم و من هم حسابی دلخور از دست آروین ،که آروین رو به من کرد و گفت سینا جان میشه اول پریا رو برسونیم از نظر شما که ایرادی نداره و من گفتم که اگه مزاحمتون من پیاده بشم  ،خندید و گفت نه دلخور نشو کارت دارم ،گفتم ای بابا اینم آخر شبی تعصبش گل کرده ،گفتم هر تور راحتین ،پریا رو به منزلشون رسوندیم و به سمت خانه ما حرکت کردیم ،در بین راه هیچ حرفی نزیدم و من تقریبا مطمن شده بودم که آقا تعصبش گل کرده،به منزل من که رسیدیم تعارف کردم بیاد بالا و اونم بدون اصرار پدیرفت ،راستی یادم رفت بگم من به تنهایی زندگی می کنم ،بعد از بالا اومدن من درو باز کردم و آروین به داخل اومد ،هنوز در رو کامل نبسته بودم که لبهای آروین رو روی لبهام احساس کردم ............. ادامه دارد....................

Thursday, July 22, 2004

دستگیری دو وبلاگنویس

  مطلب زیر عینا" از وبلاگ گذر به دموکراسی نقل می شود دو وبلاگ نويس كه دانشجو هستند، به اتهام انتشار تصاوير و مطالب مستهجن دستگير شده‌اند.روزنامه‌ي رسالت با انتشار اين خبر نوشته است كه اين دانشجويان از سايت‌هاي دانشكده‌هاي دانشگاه تهران براي نوشتن وبلاگ خود استفاده مي‌كرده‌اند و به اين مساله در بازجويي‌ها اعتراف كرده‌اند.قطعا اين خبر به گزارش يك اتفاق براي دو نويسنده‌ي وبلاگي مستهجن ختم نمي‌شود؛ اين آغازي براي برخورد قضايي با حوزه‌ي اينترنت است.وبلاگ‌ها و سايت‌هاي سياسي قرباني بعدي رويكرد جديد جزم‌انديشان است؛ كساني كه از هيچ گذشته‌اي درس نمي‌گيرند.شايسته است كه وبلاگ نويسان به چنين اقدامي فارغ از اين كه محتواي آن وبلاگ را قبول دارند يا نه، اعتراض كنند، لذا بلاگر گذار به دموكراسي نامه‌اي را تنظيم كرده كه در پايان اين هفته، پس از جمع‌آوري امضاي موافقان، براي مسوولاني كه امضاكنندگان آن لازم بدانند، فرستاده خواهد شد. «ما تعدادي از نويسندگان وبلاگ‌ها، گردانندگان سايت‌ها و كاربران اينترنت، نسبت به دخالت دستگاه قضايي در حوزه‌ي اينترنت اعتراض داريم، كه نمومنه‌اي از آن را در دستگيري اخير دو وبلاگ‌نويس - فارغ از قبول داشتن يا نداشتن محتواي آن - نمود پيدا كرده است.قانون براي محدود كردن اينترنت، آزادي را محدود مي‌كند؛ بايد براي جلوگيري از فساد و انحراف در هر حوزه‌اي كه باشد، از روش‌هاي نرم‌افزاري استفاده شود.از طرفي بيم آن مي‌رود كه دستگيري و اعتراف‌گيري از وبلاگ‌نويسان اخير (وبلاگ «آخ، آه، اوف») كه روزنامه‌ي رسالت 23 تيرماه آن را گزارش كرده است، مي‌تواند زمينه‌اي براي برخورد با وبلاگ‌ها و سايت‌هاي سياسي مخالف و يا منتقد حاكميت جمهوري اسلامي ايران باشد.»

Wednesday, July 21, 2004

دوست دارم بنویسم اما هنوز زمانش نشده

سلام به همه دوستان گلم
خیلی دوست دارم بقیه داستان روبنویسم و سعی می کنم به زودس بنویسم، درموردسایت محبوب سازمان همجنسگرایان ایرانی متاسفانه شرکت مخابرات اونو فیلتر کرده از این پس می تونید از طریق این لینک    به این سایت مراجعه کنید و قسمتهای مختلفش استفاده کنید،مورد بعد در مورد وبلاگ کونده ایرانی که حتما" به اون  سر بزنید ،ضمنا" نظر هم فراموش نشه .موفق باشید ،