Tuesday, April 27, 2004

سکس در حمام

ما در اصفهان زندگي ميكنيم وهمه فاميلمون در تهران يه سال تابستون كه رفته بوديم تهران خونه مادر بزرگم بوديم كه يكي از عموهام اومدند ديدن ما . از ديدنشون مثل هميشه خيلي خوشحال ميشيم و خيلي شلوغ مي كنيم وقتي كه اونا اومده بودند من تو سالون نبودم ولي ميشنيدم كه بابا مامانم ميگند آقا نويد ماشالا مرد شدي بزرگ شدي .. از اين جور حرفها بي خيال وارد سالن كه شدم ونويد را ديدم بي اختيار كيرم نيمه راست شد .نويد يه ساله اسخوند تركونده بود وتپل هم شده بود وایي خدا جون عجب كوني پيدا كرده بود بزرگ ودنبه ي وقتي با هم روبوسي ميكرديم دستاش را تو دستم خيلي نگه داشتم ويه گرماي لذيذي حس ميكردم اونسال نويد 14يا15 ساله شده بود هيچي شب را پيش ما بودند وآخر شب كه ميخواستند برند بهش گفتم تو نرو پيش ما بمون من تنهام حوصله ام سر ميره گفت باشه وموند .شب كه همه خوابيدند ديدم نمي شه كاري كرد ولي وقتي دستش را مي گيرم يا يواشكي بازو هاي سفيد وتپليش را مي گيرم جيزي نمي گه فهميدم بدش نمي ياد ولي روش نمي شه به هر حال تا صبح صبر كردم وگغتم بايد منتظر موقعيت باشم صبح بابام گفت ميخواد بره بهشت زهرا سر خاك پدر وديگر فاميل شما ها هم بايد بياييد منو نويد گفتيم ما نميائيم ومن گفتم ميخوام برم حمام كه ظهر ميريم خونه فلاني مرتب باشيم ودر ضمن از اصفهان قرار گذاشته بوديم ببرم ولي عصر لباس بخرم اين موضوع را هم پيش كشيدم ومونديم به نويد گفتم مياي بريم حموم من ميخوام يكي پشتم را كيسه بكشه اولش گفت نه واخرش با هزار ترفند بردمش وقتي داشت لخت ميشد با هزار بد دختي كير نيمه راستم را قايم مي كردم رفتيم تو ومن شروع كردم به اصلاح صورتم وموهاي زير بغلم را زدم وبهش گفتم چقدر موهاي بدنت بلنده خوب نيست بو ميگيري و رفتم پهلوش نشستم داشت ليف ميزد .ليفو از ش گرفتم وپشتش را ليف زدم ويواش يواش اومد پايين با دست ديگم از رو شورت كونش را مي ماليدم وبا دست ديگم ليف ميزدم كه ديدم كيرش بلند شده .جري شدم ودستم را كردم تو شورتش گفت نكن بده .گفتم حال نمي ياي جيزي نگفت كيرش را گرفتم وليف زدم اونم ديگه نفس هاش تند شده بود از رو شورت كيرم را گرفت وشروع كرد به مالوندن خيلي پشم داشت . گفتم نويد خيلي پشمالو شدي بذار كوتاه كنم خنديد گفت زخم نكني گفتم مي خواي تواول از مال منو رو بزني سرتون را درد نيارم اول زير بغلهاش را زدم بعدم دور كيرش را وبعد خوابوندمش وپاهاش را بالا بردم وپشم در سوراخش را هم زدم واي عجب كوني داشت شروع كردم مالوندن كونش ودور سوراخش . اونم کيرم را گرفته بود واز فشار هايي كه به كير ميداد ميفهميدم داره حال مياد شروع كردم به ليس زدن دور پسنوناش و يواش يواش كيرم را به صورتش نزديك كردم ودورلباش ميزدم گفتم بخورش .گغت اه اوه اين حرفا بزور تو دهنش كردم و عقب جلو ميرفتم بعد گذاشتم پشتش واول كيرم را حسابي صابوني كردم ليز شده بود راحت لا پاش ميرفت اومدم بذارم دم سوراخش ولي ترسيدم دردش بياد وبراي هميشه از دستم در بره خلاصه يه مدت من پشت اون ميذاشتم واونم كيرش را به من مي مالوند تا اينكه ابم امد وپاشيد روقنبلاش از حال رفتم نشستم رو زمين ولي اون هنوز حال نيومده بود اومد تو بغلم نشست سرمو بردم جلو ويك لب حسابي ازش گرفتم وكيرش را مي مالوندم با نوكش بازي ميكردم تا ته مي رفتم ومحكم فشار ميدادم تخم هاش را تو مشتم مي كردم كه ضربان اب مني را تو كيرش حس كردم ولش كردم بيچاره چه ناله اي ميكرد وآبش با فشار پاشيد بيرون چشم هاش دو دو ميكرد گغتم ياشو زود باش تا كسي نيومده بريم بيرون اون سال تابستون كه داشتيم برمي گشتيم خونه يه مهمون عزيز هم باما داشت مي اومد نويد بود كه قرار بود يك ماه بياد خونه ما تو ماشين بهم گفت بازم بريم حموم .....

No comments: